گریه انداختن
لغتنامه دهخدا
گریه انداختن . [ گ ِرْ ی َ / ی ِ اَ ت َ ] (مص مرکب ) در تداول عامه یا به گریه انداختن . گریاندن . گریانیدن :
چو عشق افگند در دل شور مژگان گریه اندازد
جهد هر گه که برقی لاجرم باران شود پیدا.
چو عشق افگند در دل شور مژگان گریه اندازد
جهد هر گه که برقی لاجرم باران شود پیدا.