گرفتن دندانلغتنامه دهخداگرفتن دندان . [ گ ِ رِ ت َ ن ِ دَ ] (مص مرکب ) برکندن دندان . (آنندراج ) : گرچه از افتادن دندان شود گفتار سست چون تو دندان طمع گیری سخن گوئی درست .شفیع اثر (از آنندراج ).