گربه در انبان
لغتنامه دهخدا
گربه در انبان . [ گ ُ ب َ / ب ِ دَ اَم ْ ] (اِ مرکب ) مکر. حیله :
با این همه نگشتی هرگز فریفته
چون دیگران به گربه در انبان روزگار.
کنون بدانند آن چند موشخوار یقین
که کار نصرت تو نیست گربه در انبان .
با این همه نگشتی هرگز فریفته
چون دیگران به گربه در انبان روزگار.
کنون بدانند آن چند موشخوار یقین
که کار نصرت تو نیست گربه در انبان .