گداز دادنلغتنامه دهخداگداز دادن . [ گ ُ دَ ] (مص مرکب ) ذوب کردن . آب کردن : گداز ازآتش عشق تو دادم آنچنان تن راکه چشم مو برون آورده کردم طوق گردن را.میرزا معز فطرت (از آنندراج ).