گاه و بیگه
لغتنامه دهخدا
گاه و بیگه . [ هَُ گ َه ْ ] (ق مرکب ) مخفف گاه و بیگاه . وقت و بیوقت :
که در گاه و بیگه کسی را بسوخت
به بی مایه چیزی دلش را بسوخت .
گاه و بیگه مخفف گاه و بیگاه . رجوع به گاه و بیگاه شود.
که در گاه و بیگه کسی را بسوخت
به بی مایه چیزی دلش را بسوخت .
گاه و بیگه مخفف گاه و بیگاه . رجوع به گاه و بیگاه شود.