گاد
لغتنامه دهخدا
گاد. (مص مرخم ، اِمص ) مخفف گادن :
بداد و به گاد است میل تو لیکن
بدادن سواری ، به گادن پیاده .
|| (فعل ماضی ) ماضی گادن . (غیاث ). رجوع به گادن و گائیدن شود.
بداد و به گاد است میل تو لیکن
بدادن سواری ، به گادن پیاده .
|| (فعل ماضی ) ماضی گادن . (غیاث ). رجوع به گادن و گائیدن شود.