کوسیدن
لغتنامه دهخدا
کوسیدن . [ دَ ] (مص ) صاحب جهانگیری در کلمه ٔ کوس به معنی کوفتن این بیت فردوسی را شاهد آورده است :
گیاهی که گویم تو با شیر و مشک
بکوس و بکن هر دو در سایه خشک .
در اینجا، بکوب و بکن ... نیز می توان خواند. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
گیاهی که گویم تو با شیر و مشک
بکوس و بکن هر دو در سایه خشک .
در اینجا، بکوب و بکن ... نیز می توان خواند. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).