کوتاهی
لغتنامه دهخدا
کوتاهی . (حامص ) کمی طول ، ارتفاع یا عمق . مقابل درازی . کوتهی . (فرهنگ فارسی معین ). کم طولی . (ناظم الاطباء). قِصَر. نقیض درازی . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) :
سر ما و در میخانه که طرف بامش
به فلک بر شد و دیوار بدین کوتاهی .
و رجوع به کوتهی شود. || قصور و تقصیر. (ناظم الاطباء) (فرهنگ فارسی معین ). تقصیر. تفریط. توانی . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). || ایجاز در سخن . ایجاز. اختصار. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
سر ما و در میخانه که طرف بامش
به فلک بر شد و دیوار بدین کوتاهی .
و رجوع به کوتهی شود. || قصور و تقصیر. (ناظم الاطباء) (فرهنگ فارسی معین ). تقصیر. تفریط. توانی . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). || ایجاز در سخن . ایجاز. اختصار. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).