کنیس
لغتنامه دهخدا
کنیس . [ ک َ ] (معرب ، اِ) کنشت .کنیسه . معبد یهود. (فرهنگ فارسی معین ) :
ای هزاران کعبه پنهان در کنیس
ای غلطانداز عفریت و بکیس .
و رجوع به ماده ٔ بعد و کنشت شود.
ای هزاران کعبه پنهان در کنیس
ای غلطانداز عفریت و بکیس .
و رجوع به ماده ٔ بعد و کنشت شود.