کروی زره
لغتنامه دهخدا
کروی زره . [ ک ُ ی ِ زِ رِه ْ ] (اِخ ) نام یکی از خویشاوندن افراسیاب است و در کشتن سیاوش سعی بسیار کرده است . (برهان ). وی سرانجام گرفتار گیو شد و به قتل رسید. (از آنندراج ). گروی زره :
کروی زره را بیاورد گیو
دوان با سپهدار پیران نیو.
رجوع به گروی زره شود.
کروی زره را بیاورد گیو
دوان با سپهدار پیران نیو.
رجوع به گروی زره شود.