کحلی پرند
لغتنامه دهخدا
کحلی پرند. [ ک ُ پ َ رَ ] (اِ مرکب ) پرند نیلی رنگ . پرند که رنگ کبود دارد :
چو شب در سر آورد کحلی پرند
سر مه درآمد به مشکین کمند.
|| کنایه از تاریکی شب باشد. (برهان ) (آنندراج ). تاریکی شب . (انجمن آرای ناصری ) (ناظم الاطباء).
چو شب در سر آورد کحلی پرند
سر مه درآمد به مشکین کمند.
|| کنایه از تاریکی شب باشد. (برهان ) (آنندراج ). تاریکی شب . (انجمن آرای ناصری ) (ناظم الاطباء).