کار دست بسته
لغتنامه دهخدا
کار دست بسته . [ رِ دَ ب َ ت َ / ت ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) کنایه از کار نمایان که از دست دیگران به آسانی برنیاید . (آنندراج ). کار مشکل که از دست دیگران به آسانی صورت نبندد. (غیاث ، از چراغ هدایت و بهار عجم ) :
نشد درست به هندوستان شکسته ٔ ما
نماز بود درو کار دست بسته ٔ ما.
نشد درست به هندوستان شکسته ٔ ما
نماز بود درو کار دست بسته ٔ ما.