ژک
لغتنامه دهخدا
ژک . [ ژَ ] (اِ) گردبرگرد دهن . (اوبهی ) :
ز برما [ ز سرما؟ ] ژک و پوز سگ بسته بود
بز و میش بر جای بربسته بود [ کذا ].
شاید اصل دک باشد (دک و پوز).
ز برما [ ز سرما؟ ] ژک و پوز سگ بسته بود
بز و میش بر جای بربسته بود [ کذا ].
شاید اصل دک باشد (دک و پوز).