چپیره
لغتنامه دهخدا
چپیره . [ چ َ رَ / رِ ] (اِ) جمعگشتن بود قومی را. (فرهنگ اسدی ). آماده شدن . (شعوری ). چبیره . اجتماع و ازدحام مردم و سپاه :
بفرمودشان تا چپیره شدند
سپاه و سپهبد پذیره شدند.
رجوع به چبیره شود.
بفرمودشان تا چپیره شدند
سپاه و سپهبد پذیره شدند.
رجوع به چبیره شود.