چنگ ساز کردن
لغتنامه دهخدا
چنگ ساز کردن . [ چ َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) چنگ نواختن . چنگ را بنغمه در آوردن . چنگ سراییدن :
در آن مجلس که عیش آغاز کردند
بیکجا چنگ و بربط ساز کردند.
|| آماده ٔ نواختن ساختن و کوک کردن چنگ :
مغنی بیا چنگ را ساز کن
بگفتن گلو را خوش آواز کن .
در آن مجلس که عیش آغاز کردند
بیکجا چنگ و بربط ساز کردند.
|| آماده ٔ نواختن ساختن و کوک کردن چنگ :
مغنی بیا چنگ را ساز کن
بگفتن گلو را خوش آواز کن .