چشم درد
لغتنامه دهخدا
چشم درد. [چ َ / چ ِ دَ ] (اِ مرکب ) درد چشم . (آنندراج ). وجع چشم . بیماری چشم . نوعی درد که چشم را رسد :
گر از من بچشمی رسد چشم درد
توانم در او توتیا نیز کرد.
خیالت پیشوای خواب و خوردم
غبارت توتیای چشم دردم .
فقیهی به ز افلاطون که آن کش چشم درد آید
یکی کحال کامل به ز صد عطار کژدانش .
گر از من بچشمی رسد چشم درد
توانم در او توتیا نیز کرد.
خیالت پیشوای خواب و خوردم
غبارت توتیای چشم دردم .
فقیهی به ز افلاطون که آن کش چشم درد آید
یکی کحال کامل به ز صد عطار کژدانش .