چرخ اطلس
لغتنامه دهخدا
چرخ اطلس . [ چ َ خ ِ اَ ل َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) فلک الافلاک . (ناظم الاطباء). فلک نهم . (ناظم الاطباء). چرخ اکبر. عرش اعظم . کنایه از عرش مجید که فلک نهم باشد :
دهرز چرخ اطلسش کرده ردای کبریا
نقش طراز آن ردا عین بقای ایزدی .
بسکه هرسو شد قبا و چرخ در عالم فراخ
همچو چرخ اطلس اطراف همه کیهان گرفت .
رجوع به چرخ و چرخ اکبر شود.
دهرز چرخ اطلسش کرده ردای کبریا
نقش طراز آن ردا عین بقای ایزدی .
بسکه هرسو شد قبا و چرخ در عالم فراخ
همچو چرخ اطلس اطراف همه کیهان گرفت .
رجوع به چرخ و چرخ اکبر شود.