پیکان کش
لغتنامه دهخدا
پیکان کش . [ پ َ / پ ِ ک َ / ک ِ ] (نف مرکب ) که پیکان کشد. که پیکان از زخم برآرد. که آهن نوک تیر یا نیزه ٔ نشسته بر اندام به در کند. جراحی که برای علاج قصد برآوردن پیکان از بدن مجروح میکند. (آنندراج ) :
ز بس خسته ٔ تیر پیکان نشان
شده آبله دست پیکان کشان .
ز بس خسته ٔ تیر پیکان نشان
شده آبله دست پیکان کشان .