پیوست کردن
لغتنامه دهخدا
پیوست کردن . [ پ َ / پ ِ وَ ک َ دَ ] (مص مرکب ) پیوند کردن چون درخت را از شاخ . (آنندراج ) :
درخت عیش ما پیوسته بار آرد بر محنت
کند گر بوستان پیر از شاخ خلدپیوستش .
|| منضم ساختن . ضمیمه کردن .
درخت عیش ما پیوسته بار آرد بر محنت
کند گر بوستان پیر از شاخ خلدپیوستش .
|| منضم ساختن . ضمیمه کردن .