پیشی دادن
لغتنامه دهخدا
پیشی دادن . [ دَ ] (مص مرکب ) دادن قبل از موعد مقرر. دادن قبل از وقت معهود. مساعده دادن . || مزیت دادن حریف ضعیف را بالخصوص در بازی نرد و شطرنج و جز آن :
چنانکه نراد آسمان را سه ضربه پیشی دادی ....(سندبادنامه ص 304).
نراد آسمان را پیشی دهی سه ضربه
زین روی از تو ماندم منصوبه ٔ هزاران .
سمندش در شتاب آهنگ بیشی
فلک را هفت میدان داده پیشی .
برده به دو رخ ز ماه بیشی
گل را دو پیاله داده پیشی .
گاه از جولان بدارد خیره نکبا را بجای
گاه صرصر را بتک پیشی دهد یکساله راه .
چنانکه نراد آسمان را سه ضربه پیشی دادی ....(سندبادنامه ص 304).
نراد آسمان را پیشی دهی سه ضربه
زین روی از تو ماندم منصوبه ٔ هزاران .
سمندش در شتاب آهنگ بیشی
فلک را هفت میدان داده پیشی .
برده به دو رخ ز ماه بیشی
گل را دو پیاله داده پیشی .
گاه از جولان بدارد خیره نکبا را بجای
گاه صرصر را بتک پیشی دهد یکساله راه .