پیروزرام
لغتنامه دهخدا
پیروزرام .(اِخ ) بروایت شاهنامه نام قدیم ری است :
یکی شارسان کرد پیروزرام
بفرمود کو را نهادند نام
جهاندیده گوینده گفت این ری است
که آرام شاهان فرخ پی است .
|| فیروزرام ، بگفته ٔ معجم البلدان از قراء ری بوده است .
یکی شارسان کرد پیروزرام
بفرمود کو را نهادند نام
جهاندیده گوینده گفت این ری است
که آرام شاهان فرخ پی است .
|| فیروزرام ، بگفته ٔ معجم البلدان از قراء ری بوده است .