پیروز گشتن
لغتنامه دهخدا
پیروز گشتن . [ گ َ ت َ ] (مص مرکب ) پیروز شدن . فاتح شدن . ظفر یافتن . پیروز گردیدن .- پیروز گشتن بر کسی ؛ غلبه کردن بر او :
چو پیروز گشتی تو بر ساوه شاه
بر آن برنهادند یکسر سپاه .
که بهرام بر ساوه پیروز گشت
برزم اندرون گیتی افروز گشت .
چو پیروز گشتی تو بر ساوه شاه
بر آن برنهادند یکسر سپاه .
که بهرام بر ساوه پیروز گشت
برزم اندرون گیتی افروز گشت .