پیروز کردن
لغتنامه دهخدا
پیروز کردن . [ ک َ دَ ] (مص مرکب ) اِفازه . (زوزنی ). مظفر ساختن . فیروزی دادن . غالب گردانیدن . فاتح ساختن :
مرا گر جهاندار پیروز کرد
شب تیره بر بخت من روز کرد.
شبان سیه تیره مان روز کرد
که مان بر همه کام پیروز کرد.
مرا گر جهاندار پیروز کرد
شب تیره بر بخت من روز کرد.
مرا گر جهاندار پیروز کرد
شب تیره بر بخت من روز کرد.
شبان سیه تیره مان روز کرد
که مان بر همه کام پیروز کرد.
مرا گر جهاندار پیروز کرد
شب تیره بر بخت من روز کرد.