پیاله دار
لغتنامه دهخدا
پیاله دار. [ ل َ / ل ِ ] (نف مرکب ) که پیاله دارد. خداوند پیاله . صاحب پیاله . || که محافظت پیاله با اوست . رکابدار. (لغت محلی شوشتر نسخه ٔ خطی ذیل کلمه ٔ رکابدار). || شرابخوار. ج ، پیاله داران . (از آنندراج ) :
میکرد گریه ساقی بر گرد لاله زاری
گویا به یادش آمد دور پیاله داران .
|| نام نوعی از رستنی ها. رجوع به پیاله داران شود.
میکرد گریه ساقی بر گرد لاله زاری
گویا به یادش آمد دور پیاله داران .
|| نام نوعی از رستنی ها. رجوع به پیاله داران شود.