پنبه بز
لغتنامه دهخدا
پنبه بز. [ پَم ْ ب َ / ب ِ ب َ ] (نف مرکب ) پنبه وَز. پنبه زن .کسی که پنبه از هم باز کند. حلاج . نداف :
پنبه بزی فاش کرد یک نکت از سر عشق
در همه عالم فتاد شور از آن مسئله .
پنبه بزی فاش کرد یک نکت از سر عشق
در همه عالم فتاد شور از آن مسئله .