پلاسگری
لغتنامه دهخدا
پلاسگری . [ پ َ گ َ ] (حامص مرکب ) بافتن پلاس :
با دیلمان پلاسگری اشتلم کند
گر داند ار نداند آن شوخروی شنگ .
اما صحیح کلمه به لاسگری است در معنی ابریشم بافی . رجوع به لاسگری شود.
با دیلمان پلاسگری اشتلم کند
گر داند ار نداند آن شوخروی شنگ .
اما صحیح کلمه به لاسگری است در معنی ابریشم بافی . رجوع به لاسگری شود.