پراکنده دل
لغتنامه دهخدا
پراکنده دل . [ پ َ ک َ دَ / دِ دِ] (ص مرکب ) پریشان خاطر. پراکنده خاطر :
خداوند روزی بحق مشتغل
پراکنده روزی پراکنده دل .
نخواهی که باشی پراکنده دل
پراکندگان را ز خاطر مهل .
پراکنده دل گشت از آن عیبجوی .
خداوند روزی بحق مشتغل
پراکنده روزی پراکنده دل .
نخواهی که باشی پراکنده دل
پراکندگان را ز خاطر مهل .
پراکنده دل گشت از آن عیبجوی .