پاتله
لغتنامه دهخدا
پاتله . [ت ِ ل َ / ل ِ ] (اِ) پاتیل . پاتیله . دیگ حلوائیان . دیگ دهان فراخ حلواپزی . لوید. تیان . طنجیر :
روز به آکنده شدم یافتم
آخر چون پاتله ٔسفلگان .
و رجوع به پاتیل و پاتیله شود.
روز به آکنده شدم یافتم
آخر چون پاتله ٔسفلگان .
و رجوع به پاتیل و پاتیله شود.