ودود
لغتنامه دهخدا
ودود. [ وَ ] (اِخ ) نامی از نامهای خدای تعالی . (ازغیاث اللغات ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) :
با طلب چون ندهی ای حی ودود
کز تو آمد جملگی جود و وجود.
دست حاجت چو بری پیش خداوندی بر
که کریم است و رحیم است و غفورست و ودود.
رحمت بارخدایی که کریمست و لطیف
کرم بنده نوازی که غفور است و ودود.
با طلب چون ندهی ای حی ودود
کز تو آمد جملگی جود و وجود.
دست حاجت چو بری پیش خداوندی بر
که کریم است و رحیم است و غفورست و ودود.
رحمت بارخدایی که کریمست و لطیف
کرم بنده نوازی که غفور است و ودود.