26 فرهنگ

ترجمه مقاله

وح

لغت‌نامه دهخدا

وح . [ وَح ح ] (ع اِ صوت ) زجری است گاو را. (منتهی الارب ) مبنی بر سکون کلمه ای است که با آن گاو را میرانند. (ناظم الاطباء).