والدین
لغتنامه دهخدا
والدین . [ ل ِ دَ ] (ع اِ) صیغه ٔ تثنیه ، در حالت نصبی و جری . پدر و مادر. (ناظم الاطباء). ابوین . ابوان . والدان . باب و مام . اب و ام . بابا و ماما :
دو کف کافی او والدین مکرمتند
ازین و آن کرم و جود بی قیاس ولد.
بهر دل والدین بسته ٔ شروان شدن
پیش در اهل بیت ماتم عم داشتن .
ابر رحمت بر تو باران سال و ماه
روح و راحت بر روان والدین .
دو کف کافی او والدین مکرمتند
ازین و آن کرم و جود بی قیاس ولد.
بهر دل والدین بسته ٔ شروان شدن
پیش در اهل بیت ماتم عم داشتن .
ابر رحمت بر تو باران سال و ماه
روح و راحت بر روان والدین .