هوشمندی
لغتنامه دهخدا
هوشمندی . [ م َ ] (حامص مرکب ) حالت و چگونگی هوشمند. ذکاء. ذکاوت . فطانت :
جوانان ورا پاسخ آراستند
دل هوشمندی بپیراستند.
بالای سرش ز هوشمندی
میتافت ستاره ٔ بلندی .
جوانان ورا پاسخ آراستند
دل هوشمندی بپیراستند.
بالای سرش ز هوشمندی
میتافت ستاره ٔ بلندی .