همچونین
لغتنامه دهخدا
همچونین . [ هََ ] (ق مرکب ) همچنین :
جهان این است و چونین بود تا بود
و همچونین بوداینند بارا.
و همچونین تا به آخر دیارمغرب بگرفت و فلسطین بگشاد. (فارسنامه ٔ ابن بلخی ). رجوع به همچنین شود.
جهان این است و چونین بود تا بود
و همچونین بوداینند بارا.
و همچونین تا به آخر دیارمغرب بگرفت و فلسطین بگشاد. (فارسنامه ٔ ابن بلخی ). رجوع به همچنین شود.