همارا
لغتنامه دهخدا
همارا. [ هََ ] (ق ) همواره و همیشه . (اسدی ). همواره و همیشه و دائم . (برهان ) :
گزیده چهار توست بدو درج ها نهان
همارا به آخشیج همارا به کارزار.
تو با من نسازی که از صحبت من
ملالت فزاید همارا و تاسه .
رجوع به همواره و هماره و همار شود.
گزیده چهار توست بدو درج ها نهان
همارا به آخشیج همارا به کارزار.
تو با من نسازی که از صحبت من
ملالت فزاید همارا و تاسه .
رجوع به همواره و هماره و همار شود.