هم رزم
لغتنامه دهخدا
هم رزم . [ هََ رَ ](ص مرکب ) دو تن که با یکدیگر جنگ کنند :
همان کشتگان را به خسرو نمود
بگفت آنکه هم رزم هرکس که بود.
کجا باره ٔ او کند موی تر
شودخشک هم رزم او را جگر.
همان کشتگان را به خسرو نمود
بگفت آنکه هم رزم هرکس که بود.
کجا باره ٔ او کند موی تر
شودخشک هم رزم او را جگر.