هفت پرده
لغتنامه دهخدا
هفت پرده . [ هََ پ َ دَ / دِ ] (اِ مرکب ) هفت پرده ٔ چشم . (از برهان ) :
اشک حرم نشین نهانخانه ٔ مرا
زآنسوی هفت پرده به بازار می کشی .
|| هفت آسمان . (برهان ) :
چرخ مشعبد از رخ عابدفریب تو
در زیر هفت پرده خیالی نیافته .
|| هفت پرده ٔ ساز. (برهان ).
اشک حرم نشین نهانخانه ٔ مرا
زآنسوی هفت پرده به بازار می کشی .
|| هفت آسمان . (برهان ) :
چرخ مشعبد از رخ عابدفریب تو
در زیر هفت پرده خیالی نیافته .
|| هفت پرده ٔ ساز. (برهان ).