هشت طبع
لغتنامه دهخدا
هشت طبع. [ هََ طَ ] (اِ مرکب ) گویند طباع هشت باشد: حار، بارد، رَطْب ، یابس ، حار رطب ، حار یابس ، بارد رطب ، بارد یابس :
هم با عدم پیاده فرورو به هشت طبع
هم با قدم سوار برون ران به هفت خوان .
هم با عدم پیاده فرورو به هشت طبع
هم با قدم سوار برون ران به هفت خوان .