نیک آمد
لغتنامه دهخدا
نیک آمد. [ م َ ] (مص مرکب مرخم ، اِمص مرکب ) اقبال . مساعدت بخت . مقابل ادبار. (یادداشت مؤلف ) :
نیک آمد و بدآمد خلق خدای از اوست
نصرت به جز ورا به جهان کی بود روا.
نیک آمد و بدآمد خلق خدای از اوست
نصرت به جز ورا به جهان کی بود روا.