نگون طالع
لغتنامه دهخدا
نگون طالع. [ ن ِ ل ِ ] (ص مرکب ) بی طالع. بی نصیب . بدبخت . (ناظم الاطباء). نگون اختر. نگون بخت . وارون بخت :
گِل آلوده ای راه مسجد گرفت
ز بخت نگون طالع اندر شگفت .
ندیدم زغماز سرگشته تر
نگون طالع و بخت برگشته تر.
گِل آلوده ای راه مسجد گرفت
ز بخت نگون طالع اندر شگفت .
ندیدم زغماز سرگشته تر
نگون طالع و بخت برگشته تر.