نگه داری
لغتنامه دهخدا
نگه داری . [ ن ِ گ َه ْ ] (حامص مرکب ) محافظت . (ناظم الاطباء). حفظ. نگاه داری . پاسداری :
سپه را نگه داری شهریار
به از جنگ در حلقه ٔ کارزار.
- نگه داری کردن ؛ نگاه داشتن . حفظ و حراست کردن . سرپرستی و مواظبت کردن .
سپه را نگه داری شهریار
به از جنگ در حلقه ٔ کارزار.
- نگه داری کردن ؛ نگاه داشتن . حفظ و حراست کردن . سرپرستی و مواظبت کردن .