نوربخش
لغتنامه دهخدا
نوربخش . [ ب َ ] (نف مرکب ) روشنی دهنده . روشنی بخشاینده . (ناظم الاطباء) :
مدبر همه خلق است و کردگار جهان
ضیادهنده ٔ شمس است و نوربخش قمر.
چون کف تو رازقی است نورده و نوربخش
نان سپید فلک آب سیاه است و سم .
مدبر همه خلق است و کردگار جهان
ضیادهنده ٔ شمس است و نوربخش قمر.
چون کف تو رازقی است نورده و نوربخش
نان سپید فلک آب سیاه است و سم .