نوحه
لغتنامه دهخدا
نوحه . [ ن َ / نُو ح َ / ح ِ ] (از ع ، اِ) بیان مصیبت . گریه کردن به آواز. (غیاث اللغات ). آواز ماتم . شیون . (آنندراج ). گریه به آواز بلند. زاری . ناله . فریاد و فغان .(ناظم الاطباء). ندبه . مویه . مویه گری . زاری بر مرده .گریستن مرده را. زبان گرفتن برای مرده :
به نوحه درون هر زمانی به زار
چنین گفت با نامور شهریار.
ای پیشه کرده نوحه به درد گذشته عمر
با خویشتن همیشه همیدون همی ژکی .
k05l)_
به نوحه درون هر زمانی به زار
چنین گفت با نامور شهریار.
ای پیشه کرده نوحه به درد گذشته عمر
با خویشتن همیشه همیدون همی ژکی .
k05l)_