نوبت زن
لغتنامه دهخدا
نوبت زن . [ ن َ / نُو ب َ زَ ] (نف مرکب ) نقاره چی . نوبتی . (آنندراج ). کسی که طبل می زند. (ناظم الاطباء). که نوبت می نوازد :
نوبت زن صبح را چه افتاد
کز کوس و دهل نمی کند یاد.
چو نوبت زن شاه زد کوس جنگ
جرس دار زنگی بجنباند زنگ .
چو نوبت زنت گشت نوبت نواز
ز غلغل سر آسمان کرد باز.
نوبت زن صبح را چه افتاد
کز کوس و دهل نمی کند یاد.
چو نوبت زن شاه زد کوس جنگ
جرس دار زنگی بجنباند زنگ .
چو نوبت زنت گشت نوبت نواز
ز غلغل سر آسمان کرد باز.