نقش طراز
لغتنامه دهخدا
نقش طراز. [ ن َ طِ / طَ ] (نف مرکب ) نقش گر. نقاش . مصور. (از آنندراج ) :
دهر ز چرخ اطلسش کرده ردای کبریا
نقش طراز آن ردا عین بقای ایزدی .
چون وچرا نقش طراز تن است
آینه ٔ صورت از او روشن است .
دهر ز چرخ اطلسش کرده ردای کبریا
نقش طراز آن ردا عین بقای ایزدی .
چون وچرا نقش طراز تن است
آینه ٔ صورت از او روشن است .