نفس فرورفتن
لغتنامه دهخدا
نفس فرورفتن . [ ن َ ف َ ف ُ رَ ت َ ] (مص مرکب ) نفس بریدن . نفس گسستن . || دم درکشیدن . خاموش شدن . خاموشی گزیدن :
نه عجب گر فرورود نفسش
عندلیبی غراب هم قفسش .
|| نفس غرق شدن . رجوع به نفس غرق شدن شود.
نه عجب گر فرورود نفسش
عندلیبی غراب هم قفسش .
|| نفس غرق شدن . رجوع به نفس غرق شدن شود.