نفس شمردن
لغتنامه دهخدا
نفس شمردن . [ ن َ ف َ ش ِ / ش ُ م ُ دَ ] (مص مرکب ) نفس کسی راشمردن ؛ حساب دقایق عمر او را داشتن . سخت مراقب و نگران حال و کار او بودن . او را به شدت تحت نظر و مراقبت داشتن . لحظه ای از کار او غفلت نکردن :
که گیتی همی بر تو بر بگذرد
زمانه نفس را همی بشمرد.
|| نفس شماردن . رجوع به نفس شماردن شود.
که گیتی همی بر تو بر بگذرد
زمانه نفس را همی بشمرد.
|| نفس شماردن . رجوع به نفس شماردن شود.