نظرور
لغتنامه دهخدا
نظرور. [ ن َ ظَرْ وَ] (ص مرکب ) صاحب نظر. اهل بینش و بصیرت :
یا مظفر یا مظفرجوی باش
یا نظرور یا نظرورجوی باش .
آورده است بر دل صاف نظروران
عکسش بر آب و آینه تنخواه گشته است .
یا مظفر یا مظفرجوی باش
یا نظرور یا نظرورجوی باش .
آورده است بر دل صاف نظروران
عکسش بر آب و آینه تنخواه گشته است .