نشانی شدن
لغتنامه دهخدا
نشانی شدن . [ ن ِ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) علم شدن . مشهور گشتن . انگشت نما شدن :
که پرورده ٔ مرغ باشد به کوه
نشانی شده در میان گروه .
نشانی شد اندر میان مهان
نزاید چنو مادر اندر جهان .
که پرورده ٔ مرغ باشد به کوه
نشانی شده در میان گروه .
نشانی شد اندر میان مهان
نزاید چنو مادر اندر جهان .