نخاسی
لغتنامه دهخدا
نخاسی . [ ن َ / ن ِ ] (ص نسبی ) نَخّاس . برده فروش . فروشنده ٔ غلام و کنیز :
زآنکه پیراهن به دستش عاریه ست
چون به دست آن نخاسی جاریه ست
جاریه پیش نخاسی سرسری است
در کف او ازبرای مشتری است .
زآنکه پیراهن به دستش عاریه ست
چون به دست آن نخاسی جاریه ست
جاریه پیش نخاسی سرسری است
در کف او ازبرای مشتری است .