ناگشادن
لغتنامه دهخدا
ناگشادن . [ گ ُ دَ ] (مص منفی ) نگشادن . نگشودن . از هم باز نکردن :
بس است این طاق ابرو ناگشادن
به طاقی با نطاقی وانهادن .
مقابل گشادن . رجوع به گشادن شود.
بس است این طاق ابرو ناگشادن
به طاقی با نطاقی وانهادن .
مقابل گشادن . رجوع به گشادن شود.